احمدرضااحمدرضا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 19 روز سن داره

پسرانه های من

هنوز پوشک - دوسال و 8 ماه

چیزی که اینروزا نگرانم کرده وابستگی شما به پوشکه و اینکه چطوری میتونم ترکت بدم - احمدرضا اسکوتر دوست داری؟ - آره خیلی دوستش دارم -فرشته مهربون گفته اگه احمدرضا تو دستشویی جیش کنه و دیگه پوشک نباشه برات یه اسکوتر هدیه میاره - اسکوتر میخره واسم؟  - بلهههه میخوای تو دستشویی جیش کنی؟ - نههههه....فرشته مهربون خوابیده میخوام تو پوشک جیش کنم   -آخی احمدرضا فکر کنم پوشکات داره تموم میشه دیگه باید بری تو دستشویی جیش کنی - بریم پوشک بخریم؟ - اخه تو مغازه هم پوشک نیست تموم شده - بریم یه مغازه دیگه هست میری تو اتاقت و وقتی که یه پوشک پیدا کردی همچین با خوشحالی و عشق میگیری تو ...
30 مهر 1393

مسافرت - دوسال و 8 ماه

خیلی وقته به دلیل مشغله زیاد نتونستم برات بنویسم. این خلاصه ای از ایام گذشته است:  یه روز به دلیل جوگرفتگی ،یهویی رفتیم داراب خونه خاله زهره  اونم دو روزه تازه روز دومش خاله راضیه به ما اضافه شد و با هم رفتیم استهبان اینم احمدرضا و ابشار استهبان                   یه سفر دیگه داشتیم به مشهد که شما تنها مرد این سفر بودی با حضور مامان و دوستاش(زهره- راضیه- فهیمه- سمیه) مسافرتمون با قطار بود و شما خیلی دوست داشتی و هنوز هم از قطار و امام رضا میگی حرم امام رضا رو خیلی دوست داشتی و جوری با امام رضا حرف میزدی انگار داشتی میدیدیش و هم...
30 مهر 1393
1